هنر بیهوده - show-content
نمایشگر دسته ای مطالب
هنر بیهوده
هنر بیهوده
مردی پیش یکی از خلفا آمد و گفت:
ـ هنری دارم که نمایش آن باعث حیرت و شگفتی است. خلیفه از او خواست تا هنر خود را نمایش دهد.
آن مرد، تعدادی سوزن را در کف دستش گرفت و با دست دیگر، یکی از آنها را از فاصلهای چندمتری به دیوار زد؛ سوزن به دیوار فرو رفت. سپس سوزن دیگری را از پهلو به سوی آن سوزن پرتاب کرد: نوک سوزن دوم در سوراخ سوزن اوّل فرو رفت. آنگاه چندین سوزن دیگر پرتاب کرد که هر کدام از آنها به سوراخ سوزن قبلی فرو میرفت. خلیفه از هنرنمایی او تعجب کرد و گفت:
ـ یکصد دینار به وی جایزه بدهند و یکصد ضربه شلاق هم، به وی بزنند.
آن مرد با وحشت پرسید:
ـ شلاق برای چی؟!
خلیفه گفت:
ـ صد دینار برای پاداش هنرنمایی تو و صد شلاق هم برای این که وقت و عمر خود را برای کاری که سودی به مردم و جامعه نمیرساند، ضایع ساختهای!
برگرفته از کتاب حکایتها و لطیفههای تربیتی