حکایتی از گلستان سعدی - show-content
نمایشگر دسته ای مطالب
حکایتی از گلستان سعدی
حکایتی از گلستان سعدی
تربیت
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش ، ادیب خدمت کرد متقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فصل و بلاغت منتهی شدند .
ملک دانشمند را مواخذت کرد و معاقبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی . گفت: بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طباع مختلف.